سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اطلاعات طلایی گردشگری
اطلاعات طلایی گردشگری 
سایت طلاتور

ییلاق فیلبند کجاست؟ اقیانوس ابر پدیده‌ ایست که انسان می‌تواند خود را بر فراز ابرها احساس کند. اگر می‌خواهید این پدیده را تجربه کنید لازم نیست از تهران زیاد دور شوید. برای این موضوع می‌توانید به یکی از روستاهای دیدنی در حاشیه شهرهای شمال ایران سر بزنید. ییلاق فیلبند روستایی بر فراز ابرهای مازندران که به بام شرقی این استان معروف است. ارتفاع این ییلاق از سطح دریا حدود 2300 متر است که همین ارتفاع زیاد باعث شده است احتمال رخ دادن پدیده اقیانوس ابر قوت بگیرد. اما اغلب، هواشناسان نمی‌توانند هوای این منطقه را به دقت تشخیص دهند چرا که در روز ممکن است چند پدید? جوی در آن حاکم باشد. فیلبند روستایی است از توابع بخش بندپی غربی شهرستان بابل در استان مازندران که در ارتفاع حدود 2300متری از سطح دریا واقع شده است. فیلبند آخرین روستای منطقه چلاو می باشد که راه دسترسی ماشین رو به آن وجود دارد. فیلبند که به بام شرقی مازندران معروف شده در واقع ایک پنت هاوس تماشایی است که همچون برج دیده بانی مناطق وسیعی را زیر دید خود دارد. نام این ییلاق در اصل فلبند است. فل در گویش مازندرانی به معنای خستگی و بند هم به معنای بندآمدن و نتوانستن است. علت این نام‌گذاری به دلیل ارتفاع بالای این ییلاق و کمرگاه‌های تندی است که عبور از آن را دشوار می‌کرده است. در فصل بهار و پاییز، در یک نیم روز ممکن است همه پدیده‌های جوی از قبیل ابر، مه، باران، برف، تگرگ، رگبار و ناگهان رنگین کمان و هوای صاف و آفتابی را بدون لکه ابری مشاهده کنید. تنوع هوا، زیبایی‌های طبیعت، مناظر و چشم‌اندازهای اعجاب انگیز را فقط در فیلبند می‌توان مشاهد کرد. فیلبند در تابستان‌ها بیش از هزار و دویست خانوار جمعیت دارد و در زمستان بطور کلی خالی از سکنه است زیرا شدت سوز و سرما و برف امکان زندگی را غیر ممکن می‌سازد و در سال قریب به 7 ماه پوشیده از برف است.

فیلبند

پنج دلیل اصلی برای سفر به فیلبند :  شانس دیدن پدیده‌ی اقیانوس ابر و بودن بر فراز ابرها بودن در هوای مطبوع ییلاقات فیلبند در هوای گرم تابستانیبازدید از ییلاقات و دشت‌های سرسبز فیلبند تجربه بودن در کلبه‌های جوبی و لذت طعم چای آتیشی لذت و هیجان وانت سواری در مسیر سرسبز ییلاقات فیلبند زمان سفر برای بازدید از ییلاق فیلبند چه فصلی از سال است؟ زمان مناسب برای برای دیدن این ییلاق از انتهای اردیبهشت ماه تا ابتدای مهرماه است. اما این موضوع بدین معنا نیست که زیبایی این ییلاق در بقیه سال کاهش می‌یابد بلکه به علت شرایط جوی رفتن به این منطقه سخت می‌شود. زمستان این روستا همیشه دیر تمام می شود. جالب این است حدود 7 ماه از سال را این روستا با برف ها سپری می‌کند. البته از آنجایی با بارش برف راه بندان شدیدی می‌شود در زمستان این ییلاق تقریبا بدون سکنه روزگار سر می‌گذراند.


[ دوشنبه 96/7/3 ] [ 8:28 عصر ] [ طلاتور ]
 

آبادی روستا با دستپخت یک خانم!

آبادی روستا با دستپخت یک خانم!


خاورخانم را شاید خیلی از شماها نشناسید اما اگر برحسب اتفاق سری به روستای سرولات بزنید می بینید که کوچک و بزرگ او را می شناسند، او یک زن کارآفرین روستایی است؛ زنی مثل بقیه زن های روستا، دلش بیشتر از هر چیزی برای زادگاهش می تپد؛ برای وجب به وجب خاکی که هزار هزار خاطره ساخته برایش از کودکی تا همین بزرگسالی؛ زنی با روحیه مثال زدنی و پشتکاری عجیب که در نهایت به آبادانی روستای زادگاهش منجر شده است.

برای آبادانی یک روستا، چه کارهایی می توان انجام داد؟ چطور می شود کاری کرد که اهالی، یکی یکی به هوای شهر و امکانات ریز و درشتش، ترک خانه و کاشانه نکنند؟ ما جواب این سوال ها را از «خاور جربانیان» می پرسیم. او یک زن 48 ساله روستایی است؛ زنی کارآفرین که با یک ایده ساده، یک روستا را آباد کرده و گردشگران زیادی را روانه محل زندگی اش کرده است؛ گردشگرانی از گوشه و کنار ایران و حتی کشورهای خارجی. افرادی که آوازه دست پخت مثال زدنی این زن را شنیده و راهی روستای سرولات شده اند.

خاور خانم متولد چه سالی هستید؟
سال 1348 همین جا به دنیا آمدم در روستای سرولات.

چطور شد کارآفرین شدید؟
اگر خدا نخواهد حتی یک برگ هم از درخت نمی افتد، درباره من هم همین طور بود. خدا خواست، خدا من را از این روستای کوچک انتخاب کرد. این نظر خدا به روستای ما بود. کارآفرین شدن من کاملا یک اتفاق بود. من و همسرم اکبر لطفی نژاد سال 69 با هم ازدواج کردیم و از همان زمان برای کار به قزوین رفتیم. آنجا که بودیم من چون نمی توانستم بیکار بمانم در مطب یک دکتر، منشی شده بودم. همسرم هم به خاطر تخصصش در نیروگاه برق شهید رجایی کار می کرد تا اینکه قرار شد منتقل شود به بندرعباس. وقتی این موضوع را با خانواده هایمان در میان گذاشتیم مخالفت کردند. می گفتند شما بچه شمالید و در گرمای جنوب حتما اذیت می شوید. ما هم به ناچار کار را ول کردیم و برگشتیم به روستای خودمان در سرولات.

چند سال قزوین زندگی کردید؟
حدود 4 سال.

یعنی وقتی برگشتید سرولات باید همه چیز را از صفر شروع می کردید چون دیگر کاری نداشتید؟
بله همین طور بود. در روستای ما کار فقط و فقط کشاورزی بود. حالا یا مردم می رفتند در باغ چای کار می کردند یا باغ پرتقال، یا سبزی کاری و ... شغل دیگری نداشتند. ما هم از وقتی برگشتیم اینجا به همین کار مشغول شدیم، آن موقع یک خانه 70 متری نیمه کاره داشتیم که تعمیر کردیم و در آن ساکن شدیم. البته شانسی که داشتیم این بود که خانه ما موقعیت خوبی داشت. یک طرفش رو به دریا بود و یک طرفش رو به کوه و نمای خیلی خوبی داشت. به خاطر همین موقع بازسازی یک بالکن 20 متری رو به دریا زدیم که همه چیز از هم از همین بالکن شروع شد.

بیشتر توضیح می دهید؟
سال 74 بود. یک روز من لب همین بالکن نشسته بودم که دیدم یک خانواده با ماشین شان از راه رسیدند. ساعت تقریبا یک ظهر بود. آنها پیاده شدند و تدارکات نهارشان را آماده کردند اما یک دفعه باران گرفت. خیلی آشفته شده بودند که یک دفعه چشم شان به من افتاد و گفتند خانم می شود ما بیاییم خانه شما غذا بخوریم؟ من هم قبول کردم و آن ها آمدند داخل همین بالکن نشستند. آتش درست کردم غذایشان را کباب کردند و تا وقتی که باران بند بیاید نشستند اما آن موقع دیگر هوا تاریک شده بود. به خاطر همین گفتند می شود ما امشب خانه شما بمانیم؟ کرایه اش را هم می دهیم. آن موقع رسم نبود کسی در این روستا خانه اش را به مسافرها اجاره بدهد. با این حال من قبول کردم. آنها ماندند و فردا با هم رفتیم بازار رامسر، ماهی خریدیم، من خودم ماهی ها را پاک کردم، سرخ کردم، برنج درست کردم و اینطوری با هم دوست شدیم. موقع رفتن هم گفتند چقدر می شود؟ من قیمت نداشتم. همینطوری گفتم هزار تومن. آنها اما 9 هزار تومن به من دادند و موقع رفتن گفتند ما خیلی از دستپخت شما خوش مان آمد. می شود دوباره پیش شما بیاییم؟ آن موقع خانه ما تلفن نداشت. من شماره خانه برادرم را دادم و بعد از آن دیگر این خانواده شدند مشتری دائمی من.

اهل کجا بودند؟
اهل اصفهان اما ساکن تهران. بعدها بقیه فامیل ها و آشناهایشان را هم آوردند اینجا. همگی از قبل زنگ می زدند سفارش باقلا قاتق، ترش تره، میرزاقاسمی و ماهی می دادند و بعد می آمدند. طوری شد که دیگر من و همسرم کار کشاورزی را رها کردیم. کم کم مشتری هایم زیادتر شد. مثلا بعضی وقت ها مشتری می آمد بی خبر. می گفتم از کجا آدرس گرفتی؟ چرا زنگ نزدی؟ می گفت توی آرایشگاه بودم، یک نفر گفت رفتم سرولات خانه خاور خانم، چه غذای خوشمزه ای خوردیم. ما هم همینطوری آمدیم و شما را پیدا کردیم. همه اینها باعث شد که کم کم فضا را بزرگ تر کنیم.

یعنی کارآفرینی شما از همین زمان شروع شد؟
بله، اوایل خواهرزاده هایم با من کار می کردند بعد کم کم بقیه خانواده هم جمع شدند، ما هم فضای رستوران را بزرگ تر کردیم و از 70 متر رسیدیم به 500 متر. الان بعد از این همه سال هنوز مشتری هایی دارم که می آیند می گویند خاور خانم، ما توی خانه خودت می نشستیم غذا می خوردیم.

الان چند نفر با شما کار می کنند؟
الان 40 نفر که همگی از اهالی همین روستا و روستاهای اطراف هستند اما روزهای خیلی شلوغ تعدادشان 60 نفر هم می شود.

خانم هستند یا آقا؟
من بیشتر با آشپزهای خانم کار می کنم. با آنها راحت ترم.

شما با راه اندازی این رستوران هم برای 40 نفر کارآفرینی کرده اید، هم باعث جذب گردشگر به سرولات شده اید. فکر می کنید دلیل موفقیتتان چیست؟
دلیل این موفقیت فقط لطف خداست. من خدا را شکر می کنم که نام روستایم نه فقط در استان گیلان که در کل کشور مشهور شد. خوشحالم که به خاطر حضور هر روزه گردشگرها و مسافرها، نه تنها جمعیت روستایمان کم نشده که بیشتر هم شده است. وجود گردشگرها برای خیلی ها ایجاد اشتغال کرده است. مثلا اینجا خانه اجاره می کنند یا ترشی و خوراکی محلی می خرند، بعضی روستایی ها صنایع دستی می فروشند. خلاصه با وجود گردشگرها رونق به روستای ما آمده است.

هنوز هم خودتان غذا می پزید؟
باور کنید تا همین یک سال پیش، حتی قابلمه ها را هم خودم جا به جا می کردم. الان هم با اینکه آشپز دارم اما همه مواد را خودم می خرم و تا از راه می رسم می روم سر قابلمه ها و مزه همه غذاها را می چشم. مثلا می گویم حلیمه خانم نمک این باقلا قاتق کم است و ... .

الان چند تا مشتری را راه می اندازید؟
در روزهای خیلی شلوغ بیشتر از هزار نفر را هم غذا داده ایم اما روزهایی مثل امروز 200 نفر ناهار مهمان ما هستند.

مهمان خارجی هم دارید؟
خیلی زیاد. خیلی وقت ها شده از کشورهای دیگر توریست آمده سرولات، فقط برای اینکه اینجا غذا بخورد. بعد گفته که من تعریف غذای شما را از دوستانم شنیده بودم.

شما را که می بینند می شناسند؟
نه فقط خارجی ها که خیلی از ایرانی ها هم باورشان نمی شود من همان خاور خانم باشم. خب در نظر خیلی ها یک صاحب رستوران که 20 میلیارد تومان خرج رستورانش کرده، هیچوقت اینطوری مثل من ساده نمی گردد، به خاطر همین هی می پرسند شما خود خاور خانم هستید؟ من هم می گویم بله، خود خودش هستم.

از غذاهای خودتان، کدام را بیشتر دوست دارید؟
باقلا قاتق چون می گذارم حسابی لعاب پس بدهد. مرغ شکم پر هم خوب است چون مواد داخلش از سبزی های محلی همین جاست و طعم خوبی دارد.

گفتید مواد غذاها را خودتان تهیه می کنید؟
بله. هر روز صبح زود با همسرم می رویم بازار، مرغ و ماهی روز می خریم چون مرغ یک روز بماند بو می گیرد.

شده مشتری ناراضی هم داشته باشید؟
بله، خب سلیقه ها متفاوت است. مثلا یک روزهایی اینجا خیلی شلوغ است، هزار تا مشتری داریم ممکن است ته دیگ یکی خوب نگرفته باشد یا قطرش کم باشد. اعتراض می کنند و من هم همیشه به آنها حق می دهم.

منبع: جام جم آنلاین


[ دوشنبه 96/7/3 ] [ 8:9 عصر ] [ طلاتور ]

باغ دولت آباد در یزد در اواخر دوره افشاریه و درسال 1160 ه.ق توسط محمد تقی خان معروف به (خان بزرگ) که وی سرسلسله خاندان خوانین یزد بود احداث گردید. مرحوم محمدتقی خان ابتدا قناتی به طول 65 کیلومتررا احداث نمود و آب را از مهریز به یزد و محل کنونی باغ دولت آباد رساند و سپس مجموعه حکومتی (دارالحکومه) خود را بنا کرد. این باغ با مساحتی درحدود 70000 مترمربع شامل ساختمان ها، حوض ها و آبنماهای بسیاری بوده که در فضای بین آنها باغهای با درختان انار و انگور و… باگل های فراوانی زینت بخش محیط بوده اند. این باغ به دو قسمت کلی اندرونی و بیرونی (جلوخان) تقسیم می شود. سازنده باغ دولت آباد در وقفنامه اش نوشته است خدا لعنت کند آن کسی را که قبل از بیرون آمدن آب از این باغ، حتی به اندازه سیراب کردن گنجشکی از آن استفاده کند. محصول اینجا وقف بارگاه مولا در نجف است. متاسفانه بعدها قنات را از بالا بستند و نگذاشتند به شهر بیاید و برای تامین آب باغ، از چاه آب می کشیدند و حوضهایش را پر می کردند؛ که دیگر این باغ هرگز آن صفا و زیبایی گذشته را باز نیافت.

باغ دولت آباد

از مصالح شاخصی که در بناهای این باغ بکار رفته سنگ مرمر است که تماماً از شهر مراغه آورده شده است. در این امر جای تعجب است زیرا سنگ مرمر یزد خود مرغوب بوده و همیشه شهرت داشته است. عمارت های باغ عبارت انداز عمارت بیرونی که در طرف شرق واقع و دارای حوضخانه و بادگیر بلندی است، عمارت واقع در جهت غربی اندرونی و عمارت سردرکه همان ایوان خانه بوده است. بادگیر باغ دولت آباد که به شکل منشوری ساخته شده است با ارتفاع 33 متر و 80 سانتیمتر مرتفع ترین بادگیری است که تا به حال در ایران شناخته شده است. این باغ به دو قسمت کلی اندرونی و بیرونی (جلوخان) تقسیم می شود. بخش اندرونی شامل: ساختمان های هشتی(بادگیر تابستانه) بهشت آئین (زمستانه) حرمخانه(حرمسرا) مطبخ (آشپزخانه) اتاقهای خدمه، اصطبل های تابستانه و زمستانه، درشکه خانه و یک  برج دیده بانی و آب انبار خصوصی است.بخش اندرونی محل سکونت حاکم بوده است. بخش بیرونی (جلوخان) شامل: ساختمان های تالارآئینه، تهرانی، ساختمان سردر اصلی، دو بازارچه، دو برج دیدبانی، آب انبار عمومی ودیوانخانه است. ویژگی های مهم این باغ ساختمان هشتی با بادگیری به ارتفاع 34 متراز کف ساختمان است. که مرتفع ترین بادگیر خشتی جهان می باشد. دراین ساختمان ها با تلفیق باد و آب که درحوضهای داخل ساختمان درجریان است هوای خنک به قسمت شاه نشین و تالارها انتقال پیدا می کند. به همین دلیل به این بنا، ساختمان تابستانه نیز گفته می شود. ازدیگر ویژگی های این باغ قناتی به طول 65 کیلومتر و آب نمای داخل باغ به طول 206 متر و عرض6 متر، و درختان سرو وکاج بلند دراطراف آب نما، باغچه های انار و انگور را می توان نام برد.

باغ دولت آباد

دولت آباد از نقطه نظر گونه شناسی عملکردی ، باغ”سکونتگاهی- حکومتی” می باشد. به نحوی که باغ بیرونی محل انجام تشریفات حکومتی ، مراسم ورزشی و اداره امور شهر بوده است و باغ اندرونی،بخش خصوصی و اقامتگاهی مجموعه به شمار می رفته است. «درباغ های سکونتگاهی- حکومتی عرصه اندرونی را از سایر عرصه ها کاملاً متمایز می کردند و حتی دربان یا حاجبی را برای نظارت بر آن تعیین می کردند.»  از دیدگاه گونه شناسی کالبدی ، دولت آباد از نوع “باغ-حیاط” به شمار می رود زیرا ساختمان ها و عمارات آن در اطراف باغ قرار می گیرد. (مانند نارنجستان قوام و باغ هفت تنان در شیراز) یکی از خصوصیات مهم باغ ایرانی ، نظم دقیق و هندسی در نحوه کاشتن درختان است و برای این منظور هر بخش از باغ که به مربع یا مستطیل است به مربع های کوچک تقسیم و در هر راس این شبکه مربعی یک درخت که عمر طولانی تر دارد کاشته می شد و سپس این مربع ها به مربع های کوچک تر تقسیم و در هر راس آن درختان با عمر متوسط و به همین ترتیب درختان با عمر کوتاه در رأس های مربع های میان آنها کاشته می شد. هندسه باغ یک هندسه ی منظم است که سطح باغ را به دو بخش مستطیلی شکل عمود بر هم (باغ بیرونی و باغ اندرونی) تفکیک کرده است. محور تقارن مستطیل بزرگتر ، محور اصلی باغ اندرونی است که آبنمای بزرگ باغ به ابعاد 194 در 12 متر بر این محور منطبق می باشد. در واقع این محور، همان محوری است که عمارت سردر را به عمارت هشتی متصل می کند. معمار باغ با کاشت درخت در دو جانب محور اصلی ، علاوه بر این که سبب تمرکز دید بسوی عمارت های اصلی باغ می شود ، موجب عدم محدودیت دید از سوی هر یک از عمارات بسمت منظر باغ نیز می گردد و بر اتصال بصری بین دو عمارت تاکید می کند وجود چشم انداز اصلی به شکل مستقیم و کشیده در محور طولی باغ روبروی کوشک و کاشتن درختان بلند در دو طرف آن نقشی اساسی در ایجاد پرسپکتیوی دارد که باغ را طولانی تر جلوه گر می سازد.

باغ دولت آباد

آبنما که دقیقا بر محور تقارن باغ اندرونی منطبق می باشد سطح باغ را به دو کرت مستطیلی متقارن تقسیم می کند. در باغ اندرونی قسمت عمده باغ کرت بندی شده است. تناسبات کرت بندی ها از تناسبات دو باغ مستطیل شکل تبعیت می کند. محورتقارن مستطیل کوچکتر که همان باغ بهشت آیین می باشد بر محور اصلی باغ عمود می باشد. مستطیل باغ بهشت آیین توسط یک حوض مستصیلی بزرگ که عمود بر محور تقارن مستطیل است به دو قسمت مربع شکل تقسیم می شودکه در واقع کرت های اصلی باغ بهشت آیین همین مربع ها می باشند. مرحوم محمدتقی خان در اواخر عمرخود مجموعه باغ دولت آباد، قنات دولت آباد و بخشی از ارضی مشروب به این قنات را وقف چهارده معصوم نمود و بخشی از اراضی مزبور را نیز وقف اولاد وی نموده است و هم اکنون کل مجموعه باغ دولت آباد توسط یکی ازنوادگانش به عنوان متولی اداره می گردد.


[ دوشنبه 96/7/3 ] [ 7:44 عصر ] [ طلاتور ]

در غرب جزیره یک کشتی عظیم‌الجثه در سواحل نیلگون کیش جا خوش کرده است که به کشتی یونانی معروف است. در یکی از روزهای گرم تابستان سال 1345، بومیان جزیره کیش ناگهان کشتی عظیم‌الجثه‌ای را که در نزدیکی روستای باغو به گل نشسته بود، دیدند. هنوز پس از گذشت سال‌ها دلیل به گل نشستن این کشتی در پس پرده‌ای از ابهام است اما گفته می‌شود به علت مه آلود بودن هوا و نبودن فانوس دریایی در سواحل جزیره کیش این اتفاق روی داده است. این کشتی در سال 1322 شمسی توسط شرکت ویلیام هامیلتون به وزن 7061 تن و به طول 136 متر در بندر گلاسکو در اسکاتلند ساخته شد و در روز 4 مرداد 1345 به هنگام بازگشت از ایران، در سفر دریایی خود به کشور یونان در عرض جغرافیایی 26 و 20 درجه شمالی و طول جغرافیایی 53 و 54 درجه شرقی به گل نشست و هشتاد روز تلاش اورینوکو، یدک‌کش هلندی برای بیرون کشیدن این کشتی به ثمری نرسید. تلاش‌های ناموفق زیادی برای بیرون کشیدن آن انجام شد و به ناچار سرنشینان کشتی مجبور به ترک آن شدند و بار آن تخلیه شد، چرا که عملیات بیرون کشیدن کشتی از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نبود. اطلاعات بدست آمده از شرکت بیمه لویدز لندن نشان دهنده این است که این کشتی در زمان به گل نشستن متعلق به کشور یونان و بنام کولااف بوده است. این کشتی در ابتدا "شیپور امپراتور" سپس "ناتورالیست" و در سال های بین 1338 تا یکسال قبل از توقف، در مالکیت خطوط کشتیرانی ایران با نام‌های "سیروس فارس"‌، "همدان" در تردد بوده است. کشتی یونانی از نظر تاریخی قدمت و اهمیت چندانی ندارد وگذشت زمان کشتی را دچار فرسودگی کرده است. قسمت تحتانی کشتی که در آب است بر اثر برخورد امواج دریا با آن پوسیده و هر آن ممکن است فرو افتد.

کشتی یونانی

تماشای خورشید که به آهستگی در پشت کشتی یونانی در آب های نیلگون خلیج فارس غروب می‌کند خاطره‌ای فراموش‌نشدنی و جاویدان است. درخشش آخرین شعاع های نور خورشید بر پهنه آسمان، طیف رنگ های زرد و قرمز و نارنجی و سایه روشن های لکه های ریز و درشت ابر، تابلویی چنان زیبا و خیال انگیز را در پشت کشتی یونانی پدید می آورد که نظیر آن را کمتر می توان یافت. پارک ساحلی کشتی یونانی در زمینی به مساحت 60 هزار متر مربع با امکاناتی چون آمفیتئاتر، کافه تریا، رستوران ایرانی و لبنانی، غرفه های فروش تنقلات، ایستگاه های کرایه اسکیت، دوچرخه و فروش محصولات ورزشی در محیط پیرامون کشتی یونانی در دست احداث می باشد.


[ دوشنبه 96/7/3 ] [ 7:34 عصر ] [ طلاتور ]

خانه عامری ها کاشان در محله سلطان میر احمد در شمال معبر اصلی آن و در خیابان علوی و در جوار حمام سلطان میر احمد واقع شده است خانه عامری ها در دوران زندیه بنا شده و یکی از بزرگترین خانه ‌های تاریخی شهر کاشان به شمار می ‌رود این خانه شامل حدود 85 اتاق و چندین حیاط است که قدیمی ‌ترین آن حیاط بیرونی و اندرونی است. خانه عامری‌ ها در دوران قاجار در قرن 13 هجری قمری به وسیله مرحوم سهام السلطنه عامری به عنوان محل سکونت فامیلی توسعه یافته است و بناهای دیگری به آن اضافه شد. خانه عامری ها از گستردگی فراوانی برخوردار است و مساحت آن نزدیک به هفت هزار مترمربع با زیربنای وسیعی است که به گونه ی هماهنگ و حساب شده ساخته شده است. مساحت عرصه این مجموعه که از چند خانه مجزای مجاور و در ارتباط با یکدیگر شکل گرفته مشتمل بر 3 خانه با 5 حیاط مرکزی به صورتی اندرونی و بیرونی همراه با فضاهای سرپوشیده متعدد و متنوع است.

خانه عامری ها

مهمترین بخش مجموعه، خانه عامری‌ ها است، که دارای دو بخش اندرونی و بیرونی همراه با حوضخانه، ایوان‌ های رفیع و شاهنشین ‌های 7 دری و تعداد زیادی اتاق ‌های 3 دری است که گرداگرد حیاط با آهنگی موزون و به صورت قرینه استقرار یافته ‌اند. تمامی بدنه خارجی حیاط‌ ها و برخی از بدنه ‌ها و پوشش‌های داخلی با انواع تزیینات زیبا و هنرمندانه ایرانی همچون گچبری، یزدی و رسمی بندی، مقرنس، نقاشی روی گچ، درودگری، منبت کاری، گره چینی و برخی از هنرهای تزیینی دیگر پوشیده شده است. در تمام حیاط‌ های خانه عامری‌ ها اصل تقارن در ضلع شمالی، جنوبی، شرقی و غربی رعایت شده است. حیاط ‌ها دارای حوضخانه‌ هایی هستند که از این فضاها در تابستان استفاده می ‌شده است. این خانه دارای بلندترین بادگیر در بین بادگیرهای خانه‌های کاشان است. چهار حیاط بیرونی، اندرونی، مهمان خانه، حیاط خدمه و سوارکاران نظامی مورد استفاده قرار می‌ گرفته و در 3 حیاط دیگر نیز بستگان سهام‌ السلطنه سکونت داشته‌ اند. خانه عامری‌ ها دارای حمام اختصاصی زنانه و مردانه جدا از هم نیز می ‌باشد. پس از سهام السلطنه، حیاط ‌های بیرونی و اندرونی در اختیار فرزند وی، ابراهیم خلیل خان عامری و بقیه ساختمان ‌ها به افراد دیگر این خاندان تعلق گرفت و به مررو زمان برخی از حیاط‌ ها تفکیک و به افراد دیگر فروخته شد. این مجموعه که به وسیله اداره میراث فرهنگی کاشان با استفاده از اعتبارات تبصره 36 در دست مرمت و تغییر کاربری است تا به اقامتگاه گردشگران داخلی و خارجی تبدیل شود.

خانه عامری ها


[ دوشنبه 96/7/3 ] [ 7:18 عصر ] [ طلاتور ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

آرشیو مطالب